صدای زو زوی باد از درزهای این پنجره به گوشم می رسه ولی من هنوز خیلی سرد نشستم این گوشه خونه هنوز هیچی برام عوض نشده
فقط صدای باد عوض شده و آب و هوای این شهری که دارم توش زندگی می کنم
از پنجره بیرونو نگاه می کنم همه دارن تند تند راه می رن ... نمی دونم با عجله می خوان به کجا برسن
هنوز قهوه ای که دارم می خورم تموم نشده فنجونش خیلی داغه ولی من اصلا متوجه سوختن دستام نمی شم
چقدر تند تموم شد
روزهای من عینه راه رفتن مردم داره تند تند تموم می شه
دوباره دلتنگی
دوباره نیومدن تو
دوباره انتظار
دوباره حرفای نگفتم
دوباره بغض دست نخورده تو گلوم
دوباره این متکای خیس شده از اشکام
دوباره من
دوباره تو
دوباره
نظرات شما عزیزان:

پاسخ:سلام سكوت خودم كجاگايي كم پيدايي ها هرچي ميام وبت نميشه كامنت بذارم.
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)